رابطه تمدن مهدوی و تمدن غرب
رابطه تمدن مهدوی و تمدن غرب
منبع : اختصاصی راسخون
با پیشرفت علم و تکنولوژی و بخصوص فن آوری اطلاعات، مبحث جهانی شدن شدیدتر از قبل مطرح شده؛ اما رهبران مدرنیته به معنای کلی و لیبرال دموکراسی به معنای جزئی در تلاشند از این سیر طبیعی در جهت تسلط کامل بر جهان استفاده کنند .
در حال حاضر دو الگوی مطرح برای جهانی شدن وجود دارد که موضوع این مقاله « رابطه ی بین تمدن اسلامی ( مهدویت ) و تمدن غرب » است و همچنین ثابت خواهیم کرد که مدرنیته با توجه به مبانی اش چون تنها مادیات را به رسمیت می شناسد و درصدد است دین و قدسیت را از زندگی بشر خارج کند و چون نمی تواند به درستی تمام نیازهای بشر را جوابگو باشد، الگوی مناسبی برای جهانی شدن نیست .
الگوی دیگری در اواخر قرن بیستم با پیروزی انقلاب اسلامی ایران مطرح شده که علاوه بر نیازهای دنیوی ، نیازهای عقلی و قلبی نیز در نظر دارد. در این الگو ( اسلام ناب ) اعتقاد بر این است که حکمت خداوند اقتضا می کند انسان بدون راهنما در مواردی که عقل توان شناخت آن را ندارد رها نشود. تمدن اسلامی یکی از حلقه های درخشان تمدن بشر به شمار می رود و تاریخ تمدن به داشتن آن می بالد. تمدن جدید غرب که چشم ها را خیره و عقل ها را حیران کرده و بر سراسر جهان سیطره دارد به اعتراف محققان بی غرض، بیش از هر چیز دیگر وامدار تمدن شکوهمند اسلامی است. با این وجود هیچ گونه ارتباط و سنخیتی بین تمدن اسلام و تمدن غرب وجود ندارد ! در مقاله ی حاضر نویسنده ابتدا علت نیاز بشر به تمدن را بیان می کند و ضمن معرفی تمدن اسلامی و تمدن غرب، نظریه ی ترقی تاریخی وتقابل تمدن اسلامی (مهدویت) با آن را توضیح می دهد. در ادامه علت نفوذ تمدن غرب و دلیل نابودی آن را بررسی کرده، و سپس تمدن اهل بیت را تنها تمدن ماندنی و دینی معرفی کرده و انقلاب اسلامی ایران را به عنوان عامل شروع چالش بین مبانی اسلام و مدرنیته می داند و ضمن توضیح در مورد وامداری تمدن جدید، راه های رسیدن به تمدن اسلامی را بر اساس بیانات امام خامنه ای بیان و در نتیجه اظهار می دارد که نه تنها هیچ گونه رابطه ای بین تمدن اسلامی ( مهدویت ) و تمدن غرب وجود ندارد ؛ بلکه با طلوع تفکر مهدویت، تفکر غرب غروب خواهد کرد .
کلید واژگان : جهانی شدن-تمدن اسلامی – تمدن غرب – رابطه ی بین تمدن اسلامی و تمدن غرب – مدرنیته – نظریه ی ترقی تاریخی– تفکر مهدویت – انقلاب اسلامی ایران
در حدود قرن هفدهم میلادی در اروپا، سلسله ای از تحولات سیاسی رخ داد که بدان نام رنسانس ( تجدید حیات ) دادند. هدف از این تجدید حیات، بازگشت به مفاهیمی بود که در حدود چهار ، پنج قرن قبل از میلاد مسیح توسط افرادی به نام سوفسطائیان به وجود آمده بود. آنها معتقد بودند که در عالم حقیقی وجود ندارد و یا اگر وجود دارد قابل درک و حس نیست و باید به آنچه قابل حس و تجربه است بسنده نمود. آنها بر این باور بودند که چون اصول ثابتی در جهان وجود ندارد ، هر کسی که بتواند با مغالطه حرف خود را به کرسی بنشاند پیروز است، به طوری که یکی از مشاغل آنان تعلیم فن خطابه به جوانان بود .
آنان انسان جدا شده از حقیقت را بر تخت سروری نشاندند و در پی آن دموکراسی را بر اساس آن پایه گذاری کردند ؛ البته افرادی چون سقراط، افلاطون و ارسطو با اقدامات آنها به مبارزه برخاستند و بر این باور بودند که اصول ثابتی وجود دارد و بر این اساس ارسطو اقدام به پایه گذاری منطق با استفاده از اصول ثابت عقلی نمود . اینان خود را فیلسوف ( دوستدار علم ) نامیدند؛ زیرا افرادی که خود را سوفیست می نامیدند، نام سوفیست ( دانشمند ) را به تباهی کشانده بودند. ( کاپلسون ، 1362 ، : 120-123 ) با رنسانس دوران هزار ساله ی حکومت کلیسا پایان یافت و از این رو مکاتب گوناگونی به وجود آمد. در رقابت شدید مکاتب گوناگون ( که همه ی آنها خود را دموکرات می دانستند ) جنگ های زیادی رخ داد که معروف ترین آنها جنگ جهانی اول، دوم وجنگ سرد بود. حاصل این جنگ ها عبارت بود از:
الف) بنا به نظر برژینسکی ، 175 میلیون کشته
ب) نابودی سه مکتب بزرگ مدرن یعنی نازیسم ، فاشیسم و سوسیالیسم
ج) پیروزی مکتب لیبرال دموکراسی و یکه تاز شدن آن با محوریت آمریکا. ( عباسی ، 1382 ، : 25-26 )
در راستای رقابت بین مکتب سوسیالیسم ( سوسیال دموکراسی ) و لیبرال دموکراسی، انقلاب اسلامی ایران در کمال ناباوری رهبران غرب به وقوع پیوست. آنها گمان می کردند که این حرکت ، جریانی مورد حمایت اردوگاه سوسیالیسم است و بر خلاف آنکه رهبران آن مذهبی هستند، در اصل دارای ماهیت سوسیالیستی است؛ زیرا یک حرکت خالص دینی در اواخر قرن بیستم برای آنها غیرقابل تصور بود، چون پیروزی آن را نزدیک به صفر می دانستند . (حسینی، 1387، :15)
بعد از فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم و یکه تاز شدن لیبراال دموکراسی، نظریه هایی تحت عنوان نظم نوین جهانی براساس نظریه ی جهانی شدن با هدف قبضه کردن کامل جهان طرح گردید ؛ اما نفرت روزافزون مردم جهان از این الگو و آمریکا به عنوان مبلّغ قدرتمند آن و از طرف دیگر پذیرش جهانی به ویژه در میان مستضعفین و مسلمانان، شعارهای عدالت طلبانه و حق طلبانه ی رهبران ایران اسلامی که آنها را مطابق فطرت خود می دانستند، دشمنی غرب ، به ویژه آمریکا را دوچندان نمود ،به طوری که تئوری جنگ جهانی چهارم توسط جیمز ولسی ( رییس اسبق سازمان CIA ) و الیوت کوهن تدوین شد. آنها گفتند پس از سه جنگ جهانی و حذف رقبای لیبرال دموکراسی که در اردوگاه مدرنیسم انجام شد، جنگ اصلی مدرنیسم بین لیبرال دموکراسی و اسلام آغاز شد. با توجه به این تئوری درمی یابیم آمریکا برای جهانی کردن هژمونی خود بزرگ ترین مشکل را اسلام اصولگرا می داند. در واقع آنها قدرت اسلام را باور و جنگ با اسلام را آغاز کرده اند؛ بنابراین می توان گفت اکنون برای جهانی شدن، دو الگو در مقابل هم و به طور کاملا متضاد صف آرائی کرده اند که عبارت است از تمدن غرب، تمدن اسلامی ( مهدوی ).
همان طورکه قبلا اشاره شد با طلوع تفکر مهدویت ،تفکر غرب غروب خواهد کرد؛ اما دلبستگان تمدن غرب که امیالشان را با آن تفکر گره زده اند، بی منطق مدافع آن شده و جنگ راه می اندازند. امروز طرح درست تفکر مهدویت و نشر آرام آن، مهم ترین کار است و با ایستادگی در برابر اقدامات مدافعان غرب و نشر تفکر مهدویت و تمدن اسلامی، انشاءالله بستر ظهور اسلام فراهم شود؛ زیرا مردم عالم در عهد تاریخی خود نسبت به تمدن غرب سست و از وضع موجود خسته اند و آینده ی پیش روی آنها از رونق افتاده است؛ بنابراین معرفی تمدن اسلامی به عنوان تنها تمدن بزرگ در کل جهان، رسالت بزرگ انقلاب اسلامی است.( صادقیان ، 1389 ،: 12 ) در مقاله ی حاضر تلاش خواهیم نمود ضمن بیان رابطه ی میان تمدن اسلامی ( مهدوی ) و تمدن غرب ، با مقایسه ای انسان شناسانه ، لیاقت و توانایی هرکدام را برای جهانی شدن دریابیم؛ زیرا سال هاست که شنوایان عالم صدای نابودی غرب را شنیده اند، اگر چه دستگاه ها و امکانات غربی، آن را از عموم مردم پنهان کرده است .
ذات اجتماعی بشر ، علت نیاز به تمدن
بشر چون مدنی الطبع است، به دلایلی حیات اجتماعی می خواهد. مثلا «فارابی» بحثی تحت عنوان اینکه این زبان نشان می دهد که ما به ارتباط با غیر نیاز داریم را ارائه می دهد. اصل این مبحث را از «ارسطو» گرفته و می گوید: « این نیازی است که خود خالق در وجود ما گذاشته است ». ما زبان را برای سرگرمی خود اختراع نکردیم. ذاتی ماست که صوت داریم ، پس این صوت از آن جهت است که غیری را به خود ربط بدهیم؛ بنابراین در ذات ما ( ارتباط با غیر) نهادینه شده است . ریشه ی تمدن در نیازهای طبیعی بشر است. برای رفع این نیازها باید قوانینی منطقی تدوین شود. ( حسینی،1387، ، : 171 )
تمدن اسلامی و تمدن غرب
تمدن اسلامی با تولد اولین حکومت اسلامی در مدینه شکل گرفت و با نهضتی علمی و بی مانند، به محوریت قرآن و سیره ی پیامبر به اوج شکوفایی رسید. به واقع دین اسلام، خالق تمدنی عظیم و همه جانبه شد و ملل گوناگون را به یکدیگر پیوند داد و این سرمایه را در کمک به علم و تمدن بشری هزینه کرد. با درنگ در تاریخ به ارزش عظیم و غرورآمیز خدمات اسلام به تمدن بشری و اینکه اروپای امروز مدیون است، واقف می شویم. ( پور امینی ، 1389 ،: 11 )تمدن اسلامی، پدیده ای پیوندی و تلفیقی است که از برخورد اسلام اولیه با دیگر مناطق و تمدن ها در جریان گسترش تاریخی آن متحول شده است. ( هانتر ،1380 ، : 271 )
تمدن غربی ، تمدن دنیایی است. نسل جدید در اروپا اگر هم مذهبی شوند، مسلم مسیحی نمی شوند. «مالبرون» (1) می گوید: « در آینده یا اروپایی وجود نخواهد داشت یا اگر هست اروپایی مذهبی غیر مسیحی است. اروپا به ورطه ای افتاده که یا خودش را نابود می کند یا حتما این ورطه بیدارباش به او می دهد که با مذهب است که نجات پیدا می کنی » ( حسینی ، 1387 ،:181 )
دکتر سیدحسین نصر از کارشناسان همین اندیشه می گوید: « اگر اسلام بتواند جای خالی بی دینی اروپا را پر کند، موفق می شود. مسلمان ها ! چرا نشسته اید ؟!» امروز غرب هم سرخوردگی از تمدن خود را دارد و هم سرخوردگی ازکلیسا؛ بنابراین آماده ی پذیرش یک معنویت غیر مسیحی است. سخن آقای « گارودی » این است که ما در غرب با بحران معنویت روبرو هستیم که این بحران با اسلام پر می شود. (گارودی ، 1381 ،: 123)
نظریه ی ترقی تاریخی و تقابل مهدویت با آن
در قرون اخیر در غرب، نظریه ای شکل گرفت که به آن نظریه ی ترقی (2) می گویند. طبق این نظریه بشر در طول تاریخ خود سیری خطی و مستقیم به سوی کمال داشته و امروز غرب که به اصطلاح متمدن ترین و پیشرفته ترین نظام جهانی است، در نقطه ی اوج این سیر تکاملی تدریجی قرار دارد. آینده نیز ادامه ی امروز غرب است و مسیری که غرب تا به اینجا پیموده مسیر صحیح تکامل است که باید ادامه یابد (3).امروز هر کشور یا فرهنگی که بخواهد به پیشرفت برسد باید راه غرب را بپیماید اگرچه همواره گام هایی از کشورهای غربی توسعه یافته عقب خواهد بود. پیدایش چنین تفکر و نگاهی در میان کشورهای شرقی و جهان سوم موجب شده تا آنها همواره خود را عقب مانده تر از غرب بپندارند و تمام همت شان را جهت غربی شدن صرف کنند.
این کشورها و مردم آنها مرعوب تمدن ظاهری و فریبنده ی غرب شده و شیدای زرق و برق آن گشته اند (4) و آینده ی خود را در تقلید از غرب جستجو می کنند و هویت خود را در این بازار مکاره چوب حراج زده اند؛ اما اندیشه ی سترگ مهدویت، قلب و هویت تمدن غرب را نشانه رفته است. مهدویت بحث از آینده ای است که در آن عدالت و ایمان جانشین کفر می گردد؛ بنابراین تمدن غرب با تمدن اسلام (مهدوی) هیچ رابطه ای ندارد و با آمدن تفکر مهدویت ، تفکر غرب از بین می رود. (صادقیان ، 1389، : 10 )
توجه بیش از حد به خیال، علت نفوذ تمدن غرب
شدت نفوذ یک تمدن به چه چیزهایی بستگی دارد که هم زودتر نفوذ کند و هم جایی که نفوذ کرده را شدیدتر به رنگ خود درآورد. تمدن ها سه گونه اند:1) تمدنی که نیازهای خیالی بشر را پاسخ می دهد
2) تمدنی که نیازهای خیالی و عقلی بشر را جواب می دهد
3) تمدنی که نیازهای حسی، خیالی، عقلی و قلبی بشر را جواب می دهد.
تمدنی که فقط جوابگوی نیازهای خیالی بشر باشد، به بشری جواب می دهد که در حد هوس و خیال است و چون بسیاری از انسان ها به دنبال هوس و خیال هستند ، نفوذ چنین تمدنی زیاد است. (حسینی ، 1387 ، : 174).
تمدن غرب که این همه فراگیر شده، ریشه اش در بشر خیال زده و هوس زده است. چنین تمدنی تمام تلاش خود را در جهت پروراندن انسان ها در وهم و هوس به کار می گیرد و بدین جهت نسبت به جمهوری اسلامی ایران احساس خطر می کند و می ترسد جمهوری اسلامی چیزی را مطرح کند که دیگر وهم و هوس انسان ها در میدان نباشد! اگر این گونه شود، غرب نفوذش را از دست می دهد. چرا رهبران این تمدن در تمام دنیا سعی می کنند آدم ها با شرافت و بزرگ نشوند؟! می گویند ما برای نجات شما نیاز داریم که رادیو آزادی 24 ساعته موسیقی پخش کند! منطقشان این است که جوان های عزیز ایران! ما برای اینکه شما خیلی خوش و آزاد باشید ، دستور داده ایم که موسیقی و رقص را به برنامه ها اضافه کنند. این تمدن برای بقای خود باید بتواند با خیالات انسان ها به میدان بیاید. ( همان ، : 174 )
تمدن فرعون یکی از قوی ترین تمدن های دنیا بوده؛ اما آن تمدن، تمام دنیا را در بر نگرفت پس معلوم می شود که گستره ی یک تمدن را فقط قدرت آن معین نمی کند. در تمدن غرب تا جایی که ممکن است از تحریک هوس استفاده می کنند. رهبران غربی از ایجاد خوف استفاده می کنند، با این وجود در کشورهای عربی جوان ها از جوان های ما مسلمان تر می شوند؛ پس کارشان خنثی شد. این افراد فکر می کردند با همین تحریک هوس و فساد، جوان ها را به دست می گیرند؛ اما غرب در این قضیه، موفق نبوده است و جوان ها نه تنها در کشورهای اسلامی بلکه در کشورهای غیر اسلامی نیز به سمت دین و دوری از دنیا تمایل شدید پیدا کرده اند. (همان ، :175 )
غرب به دلیل خیالی بودن، نابود می شود
فراعنه از اول مبنا را بر خوف گذاشته بودند؛ یعنی خیلی خشن برخورد می کردند. آنها از نظر تکنیک خیلی قوی بودند ولی چرا ماندند؟ زیرا وقت زیادی را برای تکنیک صرف می کردند و غربی ها به همین دلیل مدتی ماندند و چرا سرانجام نابود می شوند؟ برای اینکه نه از تکنیک کاری برمی آید نه از هوس. خیال در نهایت نتیجه نمی دهد. تکنیک هم ابزاری برای خیال است و انسان هم بعد از مدتی که با خیالات قانع نمی شود، تکنیک های خیالی هم قانعش نمی کند. به هر صورت تمدن غرب با این وسعت جامعی که پیدا کرده نمی تواند خود و پایگاه هایش را نگه دارد؛ زیرا جنسش خیال است. خیال - هرچند هم شیرین باشد - گذاراست، بر عکس عقل. این تمدن تمام ابزارها را برای ارضای خیالش می سازد. ابزارهای تمدن غربی، قلب را ارضا نمی کنند؛ البته قلب و خیال خیلی شبیه هم هستند. این تمدن بر خلاف انرژی زیادی که صرف می کند، نمی تواند بماند؛ از این رو از همان روز نخست بزرگان ما گفتند: « این تمدن محکوم به فناست » و با گذشت سال ها و دهه ها از سیطره ی تمدن غرب بر عالم کم کم صدای شکستگی و به لرزه افتادن آن به گوش می رسد؛ اما دلخوش بودن به زندگی مادی از یک طرف و وجود نظریه ها و گفته های مختلف تمدن غرب در دنیا از سوی دیگر، اجازه ی خود نمایی و حرکت مخالف با این هجوم سنگین را نمی داد. وقوع انقلاب اسلامی ایران که متکی برجهان بینی الهی بود، ضربه ی سنگین به همه ی این هجوم ها ی تمدن غرب وارد کرد و صدای سقوط غرب، بیشتر از پیش طنین انداز شد. (قره گوزلویی،1391،:22)تمدن دینی ، تنها تمدن ماندنی
تمدنی که جوابگوی حس ، خیال ، عقل و قلب باشد، چون تمام ابعاد بشر را جواب می دهد ماندنی است؛ مثلا شما می دانید که پیغمبران از لذت های دنیایی تا لذت های خیالی، عقلی و قلبی ما را جواب می دهند. تمام این موارد در دین است. دین به انسان می گوید که رؤیا و آرمان داشته باشد؛ ولی آرمان های حقیقی. شاید بتوانیم بگوییم آرمانی ترین یا رؤیایی ترین انسان ها دیندارها هستند. به واقع دین، جوابگوی آرزوهای ماست، آن هم آرزوهای بلند منطقی (حسینی ،1387 ، : 176 ).دین عقلانیت نیز در خود دارد. وقتی فلسفه می خوانیم متوجه می شویم حرف هایی که ابن سینا تحت عنوان « عقل فعال » می گوید، دین به شکل بهتری تحت عنوان « ملائکه » به انسان گفته است.
از آن طرف به سراغ قلب می رویم. دین می گوید تو نباید در حد «مفهوم» بمانی، مفهوم کافی نیست، درحد موجود باش! قلب با وجود ارتباط دارد، ولی عقل با مفهوم؛ بنابراین خواه و ناخواه ، تمدن های غیر دینی که بر اساس وهم و خیال است، از بین می روند.
تمدن اهل بیت ، تنها تمدن دینی
اسلام غیر از اهل بیت (به نام اسلام) در دین تمدن نساخته است؛ یعنی خلیفه با فکر خود کشور را اداره می کند، درکنار آن برای سیستم قضایی، یک قاضی القضات دارند. پس از آنکه قاضی القضات یک حکمی را صادر کرد، اگر خلیفه آن را نپذیرفت انجام نمی دهد یا برعکس. می گوید این را بکشید! قاضی القضات هم اگر رأی ندهد مهم نیست.بر همین اساس، تمدن غیر اهل بیت، تمدن اسلامی نیست. تمدن مسلمان هاست. در آن دوره که به عنوان تمدن اسلامی معرفی می کنند، رومی ها و ایرانی ها هستند که کار می کنند و هیچ ربطی به اسلام ندارد. حالا مسجد اموی یا مسجد النبی هیچ فرقی نمی کند. بعد هم کتاب های رومی ها و یونانی ها را در دارالحکمه تحت عنوان « دوران درخشان تمدن اسلامی» ترجمه کردند! بنابراین نه در زمان صفوی تمدن اسلامی وجود داشته نه در زمان خلفا. «دین» انسان را با ارتباط با خدا از خواستن آزاد می کند، در حالی که خواستن دنیا زندگی را در گره و تعارض می اندازد. دنیا خواهی افراطی که شاخصه ی فرهنگ غرب است، باعث می شود که توجه انسان از درون متوجه عالم خارج شود و همواره خواستن ها، انسان را به دنبال خود بکشد. عشق بر بیرونی ها، چشمه ی درون انسان را می خشکاند و وجود او را به یک برهوت تبدیل می کند. مولوی می گوید:
نه ز جان یک چشمه جوشان می شود
نه بدن از سبز پوشان می شود
نه صدای بانک مشتاقی در او
نه صفای جرعه ی آبی در او
انسان باید از این خواستن های بیرونی افراطی، دست بردارد تا گوهر ناب توجه به حق در وجود او نمایان گردد:
تو جوان بودی و قانع تر بُدی
زر طلب گشتی، خود اول زر بُدی
(طاهر زاده ، 1379 ، : 93-94 ).
در اینجا باید به این سؤال پاسخ دهیم « چرا شیعه تمدن حقیقی است؟» و چرا تمدن غرب سقوط می کند؟ شیعه یک سلسله ادعاهای بزرگ دارد که نیاز بشر است. شیعه می گوید جهان باید با یک عقل کل نورانی اداره شود و برای اداره ی جامعه تئوری دارد و این تئوری جوابگوی عالی ترین اهداف بشر است؛ زیرا معتقد به حکومت معصوم بر جامعه هستند و تمدن غرب چون نمی تواند اهداف عالی بشر را فراهم کند و جوابگوی آرمان های متعالی بشر باشد حتما سقوط می کند. (حسینی ، 1387 ، : 179 ).
انقلاب اسلامی ، شروع چالش بین مبانی اسلامی و مدرنیته
حکومت اسلامی ایران هنوز به تمدن نرسیده است؛ زیرا حکومت اسلامی به معنای واقعی آن نداریم و هنوز بسیاری از عملکردهای جمهوری اسلامی ایران براساس الگوی غیر اسلامی است. ختم شدن این سیر تاریخی به تمدن اسلامی غیر ممکن نیست. چنین نیست که اگر دیر و زود شود، بشر راه دیگری دارد یا خدای بشر راه دیگر. چرا حکومت اسلامی به تمدن ختم می شود؟ مثل تئوری هاست. قانون ارشمیدس اگر صد سال دیگر هم ثابت نشده بود سرانجام ثابت می شد و این قانون اگر صد سال دیگر هم عقب بیفتد، ده گالیله ی دیگر هم اگر بکشند سرانجام به تمدن اسلامی می رسد. (همان ، : 180 ). امام ( ره) خواست به تئوری خود عمل کند و انقلاب ایجاد شد. امام با انقلاب، این تئوری ها را در یک نمونه ی عینی نشان داد که دیگر نگویند عملی نیست و مدرنیته که در حد تئوری بود، در صحنه ی عمل هم آغاز شد. آمریکا و غرب تازه فهمیده که اسلام هم یک تئوری است! و فردا هم جهان را می گیرد!! این مسئله را یهودی ها زودتر فهمیده بودند، گفتگوی تمدن ها وجود ندارد، در واقع جنگ تمدن وتوحش است (هانتینگتون ، 1378 ، : 501 ).روز به روز توحش فرهنگ لیبران دموکراسی برای جهانیان بیشتر مشخص می شود. سرانجام احمد یاسین کشتن، چیزی جز توحشن نیست. انقلاب اسلامی ، بازگشت به هویت اصیل اسلامی و نفی مدرنیته است. (حسینی ،1387 ، : 180 ).
غرب در طی دو قرن گذشته ابعاد و جنبه های متعددی پیدا کرده که با ترکیب نامتجانس این ابعاد و شاخصه ها پدیده ای به نام تمدن غربی به وجود آمده است. تمدنی که با نمایش چهره ای زیبا از خود، سال ها دیگران را در آرزوی دست یابی به این شیوه از زندگی غرق کرده بود؛ اما بتدریج مشخص شد که در پشت این ظاهر فریبنده ، موجی از مشکلات و تناقض ها پنهان شده است. امروز دلزدگی از تمدن غرب و قرارگرفتن آن در مسیر سقوط تا آنجا ادامه پیدا کرد که مردم دنیا به ویژه مردم منطقه ی خاورمیانه، در مقابل این حرکت تمدنی ایستاده اند و با بیداری خود درصدد حرکت به سمت جهانی عاری از هرگونه بی عدالتی، تبعیض، زیاده خواهی و ساختن آینده ای امیدوارانه و انسان دوستانه در جهت اهداف بلند الهی اند و در این میان گفتمان انقلاب اسلامی و زنده شدن روح خدا طلبی و معنویت مبتنی بر خدا انگاری درعالم، نقش قابل توجهی را ایفا می کند؛ زیرا با گذشت زمان و محکم شدن پایه های ایدئولوژیک انقلاب اسلامی و حاکم شدن گفتمان انقلاب اسلامی در منطقه و اکثر کشورهای دنیا، رقیبی جدی برای تمدن غرب به وجود آمد. (قره گوزلویی ، 1391 ، : 18 ).
وامداری تمدن جدید
دین اسلام گذشته از معنویت و دعوت به آخرت ، توانست یک تمدن به وجود آورد و ملل گوناگونی را به یکدیگر پیوند دهد. تمدنی که حق بسیار بر تمدن غرب دارد. گوستاو لوبون می گوید : « بعضی از اروپاییان عار دارند که اقرار کنند قومی کافر و ملحد (یعنی مسلمانان) سبب شده اروپای مسیحی از حال توحش و جهالت خارج گردد؛ پس آن را مکتوم نگاه می دارند. نفوذ اخلاقی همین اعراب زاییده ی اسلام ، آن اقوام وحشی اروپا را که سلطنت روم را زیر و زبر نمودند، در طریق آدمیت وارد نمود. (گوستاولوبون ، 1375 ، : 751 ).ویل دورانت در تاریخ تمدن می گوید: « پیدایش و نابودی تمدن اسلام از حوادث بزرگ تاریخ است. اسلام طی پنج قرن، از سال 81 تا 597 از لحاظ نیرو، نظم، بسط قلمرو، اخلاق نیکو، تکامل سطح زندگانی، تساهل دینی (احترام به عقاید و افکار دیگران) و ادبیات، تحقیق علمی، علوم، طب و فلسفه پیشاهنگ بود. (دورانت ،1374، ج 11 ،ص 317 ).
درکتب تاریخی یکی از علل تمدن اروپایی انشعاب پروتستان ها دانسته شده است. آنها را در میان اهل مسیح (ع) نظیر شیعه ها در میان اهل اسلام می دانند، با این تفاوت که آنها هزار و پانصد سال بعد از مسیح (ع) آمدند؛ ولی تشیع از زمان پیامبر اسلام (ص) است. این گروه اصلاحات اساسی در دین مسیح (ع) انجام دادند. اصلاحاتی که از این گروه ذکر کرده اند در درجه ی اول سه چیز است:
1- برداشتن فاصله ی میان انسان و خدا، به تعبیر سید جمال الدین اسد آبادی، ارزش دادن به شخصیت انسانی. گفتند: « پاپ واسطه است یعنی چه؟ خدا به همه نزدیک است. خدا را بدون واسطه ی کشیش بلکه هیچ بنده ای پرستش کنید.»
2- قائل شدن حق برای عقل در حریم دین. مسائل و اصول دینی ضد عقل ، مطرود است.
3- توجه به معاش و سعی و کار، آن هم به حد اعلی. به تعبیر قرآن جهاد و سخت کوشی و اینکه بهبود معاش هم عبادت است.
این سه اصل، مستقیم از اسلام گرفته شد و بعد از جنگ های صلیبی و تماس شرق و غرب، به نام اصلاحات در دین مسیح (ع) وارد شد. هرچند هنوز نتوانسته اند بخصوص آن بخش اول را به طور کامل رعایت کنند. (پور امینی ،1389 ، : 52-53 ).
رسیدن به تمدن اسلامی
پاسخ به « چیستی خط کلی نظام اسلامی » چشم اندازی است به آینده ی نظام که رهبر انقلاب « رسیدن به تمدن اسلامی » را به عنوان خط کلی نظام عنوان کردند. آیا در مقابل تمدن کنونی بشر؛ یعنی تمدن مادی غرب، تمدن دیگری می تواند مطرح شود؟ امروز تمدن غرب همه ی فرهنگ ها ، تمدن ها، زیر ساخت ها، روابط انسانی و اجتماعی و همه ی آن چیزی را که نمی پسندد از سر راه خود بر می دارد و حاکمیت مطلق خود را با پشتوانه ی قدرت مادی و سرمایه داری از یک سو و قدرت نظامی و سیاسی از دیگر سو و قدرت رسانه ای از سوی دیگر، ابدی می کند. (همان، : 100).امام خامنه ای ، تمدن مادی غرب را در سه دوره ی استعمار، استشمار و سپس دردوره ی رسانه و ارتباطات ، به چالش می کشاند که این تمدن بازورگویی و قدرت نمایی و ایجاد اختناق طرف مقابل، همیشه وارد میدان شده در حالیکه در بالاترین مراکز خود هنوز تبعیض ، تبعیض نژادی و فاشیسم وجود دارد. با این سابقه و با وجود این همه گرفتاری ، تمدن مادی غرب ادعای ابدیت می کند؛ اما این ادعا غیر عملی و ناکام است. ایشان ورود تمدن اسلامی در این مقطع را لازم و شایسته می دانند تا با همان شیوه ای که تمدن های بزرگ تاریخ توانسته اند وارد میدان زندگی بشر شوند و منطقه ای بزرگ یا کوچک را تصرف کنند و برکات یا صدمات خود را به آنها برسانند، تمدن اسلامی هم می تواند این فرایند پیچیده و طولانی را پیموده و به آن نقطه برسد. (همان ، : 102 ).
رهبر انقلاب ، عقب افتادگی ایران از کاروان علم دنیا را دوران طولانی سلطه ی استبداد در کشور می دانند و چنین می گویند: ذهن ، استعداد و قدرت فکری ما از کسانی که امروز دویست سال در دنیای علم پیشتازند کمتر نیست!! و اگر آنها جلوترند، نگاه پادشاهان و نظام دیکتاتوری است؛ زیرا رؤسای این کشور دست نشانده های همان قدرت هایی بودند که نمی خواستند کشور ایران رشد کند. (5) اولین کار آنها بی اعتماد کردن قشر تحصیل کرده ی این کشور به موجودی ، فرهنگ ، رسوم و آداب، دانش خود و استعداد شکوفا و درخشانی که در نسل ایرانی وجود داشت. از روزی که فکر تحقیر ایرانی وارد این کشور شد، نتیجه ی آن همین عقب افتادگی هایی است که شما در کشورمان مشاهده می کنید. (6)
امام خامنه ای حالت کاوشگری، پژوهشگری، مطالبه ی پدیده های ناشناخته را شیوه ای برای شادابی مراکز علمی و رسیدن به قله ی دانش جهان می شمارد و بر باورمندی علم جویان به خدا، ایمان به دین و مقدسات وغیب، در جهت نیل به یک تمدن اسلامی تأکید می کنند (7). امید است با این نگاه راهبردی، ایران اسلامی با پرچم داری تمدن اسلامی ، بر قله ی دانش بشری قرار گیرد و دنیا را با فرهنگ الهی آشنا سازد و این تمدن دریچه ای به تمدن حقیقی اسلام در عصر ظهور باز کند. (پور امینی ، 1388: 166).
تمدن اسلامی (مهدوی) بحث از آینده ای است که در آن، اسلام بشر را راه برده و حاکمیت طاغوت جای خود را به ولایت الله می دهد ؛ از این رو آینده ای که در مهدویت از آن سخن گفته می شود ربطی به آینده ای که غرب در مسیر آن است ندارد. در افق مهدویت، تمدنی نو با امکاناتی نو شکل خواهد گرفت. در تمدن غرب مدرنیته به وجود آمد و در این مسیر توسعه یافت تا جایی که انسان امروز غرق در محصولات تکنولوژیک خود ساخته؛ اما تمدن فردای ظهور، درخت دیگری با میوه های خاص خود است. بنابراین فردا، ادامه ی امروز نیست و امام زمان ارواحنا له الفدا راه مهندسان و پژوهشگران امروز را ادامه نمی دهد ؛ بلکه چشمان بشر را به دنیای دیگری باز می کند؛ بنابراین میان تمدن اسلامی و تمدن غرب جز تضاد ، هیچ گونه ارتباط دیگری نمی تواند وجود داشته باشد و هر کس می خواهد با تمدن غرب آشتی کند خیال خامی در سر می پروارند. مسلمانانی که نظر به غرب دارند از اندیشه های معنوی اسلام در حقیقت بیگانه اند و بی خبری ایشان از حقایق آسمانی موجب می شود که آنها خود را از نظر فکری و روحی به مقام دستیاران «غرب پرستی» تنزل دهند و با هر گونه معنویت راستین، به نبرد برخاسته و منکر شوند. تمدن غرب گرایش و نوعی زندگی ضد دینی و ضد انسانی است و کسانی که تلاش می کنند تا به اسلام از طریق تأیید آن آبرو بدهند، کارگزاران غرب هستند.
ای بسا ابلیس آدم روی هست
پس به هر دستی نباید داد دست
منابع و مآخذ :
1- آراسته خو، محمد، وامداری غرب نسبت به شرق . تهران : انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ی اسلامی ، 1387.
2- بورلو، ژوزف، تمدن اسلامی، ترجمه ی دکتر اسداله علوی. مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی ، 1386 .
3- پورامینی، محمد باقر، تمدن اسلام. تهران : کانون اندیشه ی جوان، چاپ اول، 1389.
4- .................، مکتب سیاسی. تهران: کانون اندیشه ی جوان ، 1388
5- جعفریان ، رسول ، تاریخ و تمدن اسلامی. تهران : انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ی اسلامی ، 4 جلد، 1383 .
6- جوادی آملی، عبدالله، نسبت دین و دنیا. مرکز نشر فرهنگی رجاء ، 1375
7- حاجیان ، اسماعیل، نقش اندیشه ی مهدویت در منزلت شیعه در عصر حاضر. قم: سازمان تبلیغات اسلامی، 1385
8- حسینی، سید جلال، پایان جهان مدرنیته یا .... قم : انتشارات زمزم هدایت، 1387.
9- خاتمی، هادی ، تاریخ تمدن اسلام و عرب. تهران : صدر ، 1368 .
10- دورانت، ویل، تاریخ تمدن. تهران : دانش و اندیشه ی معاصر، ج 11 ، 1374 .
11- زرین کوب، عبدالحسین ، کارنامه ی اسلام. تهران: امیر کبیر،1369
12-زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام. ترجمه ی علی جواهر الکلام، تهران : امیر کبیر، 1352 .
13-سید قطب، آینده در قلمرو اسلام. ترجمه ی آیت الله خامنه ای ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، 1369
14-صادقیان، رسول، مهدویت و دشمنان . معاونت آموزش بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (ع)، چاپ اول ، 1389 .
15-طاهرزاده، اصغر، علل تزلزل تمدن غرب. تهران: موسسه ی فرهنگی دانش و اندیشه ی معاصر، چاپ اول ، 1379 .
16- عباسی، حسن، جنگ جهانی چهارم و رفتار شناسی آمریکا پس از 11 سپتامبر. قم : انتشارات پارسیان، 1382
17- قره گوزلویی، عباس، سقوط یک تمدن . ویژه نامه ی انتظار نوجوان (ساعت صفر) . قم، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ، 1391.
18- ...........................، بن بست ایدئولوژیک و حرکت به سوی اضمحلال، ویژه نامه ی انتظار نوجوان (ساعت صفر) . قم : نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ، 1391.
19-کاپلسون، فردریک، تاریخ فلسفه، ترجمه ی سید جمال مجتبوی. تهران : شرکت انتشارات علمی و فرهنگی سروش ، 1362 .
20-کورانی، علی ، عصر ظهور ، ترجمه ی عباس جلالی. مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی ، 1371 .
21-گارودی، رژه، آمریکا ستیزی چرا؟ ترجمه ی جعفریاره. تهران : دانش و اندیشه ی معاصر، 1381 .
22- لاهوری، اقبال، احیای فکر دینی دراسلام . تهران : امیر کبیر ، 1370.
23-لوبون، گوستاو، تمدن اسلام و عرب. تهران : صدر ، 1375
24- مطهری، مرتضی، انسان کامل. تهران : انتشارات صدرا، 1377
25- ......................، مقدمه ای برجهان بینی اسلامی. تهران : انتشارات صدرا، 1375
26- .....................، علل گرایش به مادیگری. تهران : انتشارات صدرا ، 1375
27- هانتر، شیرین، آینده ی اسلام و غرب برخورد تمدن ها یا همزیستی مسالمت آمیز. ترجمه ی همایون مجد، چاپ اول ، 1380
28- هانتینگتون، ساموئل ، برخورد تمدن ها و بازسازی نظم جهانی. ترجمه ی محمد علی رفیعی، تهران : دفتر پژوهش های فرهنگی ، 1378
پی نوشت ها :
1. « مالبرون » معاون « دوگل » و از ادیبان فرانسه است.
2. progress
3. درحالی که براساس آموزه های مهدویت امروز یعنی دوران حاکمیت غرب ، عصر آخرالزمان و سیاه ترین دوران تاریخ بشر است.
4. البته این کاخ شیشه ای ، سراب در حال فروپاشی است که متفکران صدای آن را سال هاست شنیده اند .
5. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جوانان و دانشجویان همدان ، 17/4/1383
6. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس 12/6/1377
7. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اساتید دانشگاه شهید بهشتی 22/2/1383
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}